شهید صائم

سال 1312 بود که در کازرون کودکی متولد شد و قرار بر آن شد تا عبدالرحیم نام گیرد و عبادت و رحیمیت پروردگار خویش را به سایرین جلوه­گر شود. عبدالرحیم نوجوانی بیش نبود که به همراه پدر راهی مشهد شد. از این زمان او کسوت روحانیت را برای زی کردن انتخاب نمود تا سربازی باشد در رکاب حضرت ولی­عصر. در مشهد کتاب جامع المقدمات را تهیه نمود و در بازگشت به دیار خویش در محضر علمای حوزه کازرون شروع به تحصیل علوم دینی نمود و در سال 28 عازم شیراز شد تا ادامه تحصیل دهد. پس از چندی عازم قم شد و در آن جا در محضر آیت ا... بروجردی تحصیلاتش را پی گرفت و علی­رغم تمام مشکلات مادی و غیرمادی که برایش پیش آمد ادامه تحصیل داد. چه شب­ها را که با شکم گرسنه به روز می­رساند یا روزهایی که با مشکلات مادی به شب می­رسید اما از راهش برنگشت. پس از رحلت آیت ا... بروجردی به کازرون برگشت.

 در سال 42 بود که مرحوم حجت­الاسلام والمسلمین حاج آقای پیشوا، امام جماعت مسجد حسینی(مسجد امام حسین) به واسطه مریضی پدرشان مجبور شد به مسجد نو برود و امامت جماعت آن مسجد را به عهده گیرد. ایشان شیخ عبدالرحیم دانشجو را که تازه از قم به کازرون آمده بود به سمت امامت جماعت مسجد حسینی انتخاب کرد. پیشوا که خود در بیاناتش در طول سالیان از امام خمینی با عنوان حاج آقا یاد می­کرد به طوری که بر همگان عیان بود که منظور ایشان از حاج آقا همان خمینی است، به خوبی     می­دانست که دانشجو نیز از مقلدان آیت­ا... خمینی است. شیخ جوان همیشه در بیاناتش همچون پیشوا عمل می نمود و فتوای امام را با همان عنوان حاج آقا یا مجتهد زمان عنوان می­کرد. هنوز اندکی از تبعید امام خمینی به ترکیه نگذشته بود که از سوی امام خمینی این طلبه جوان عنوان نمایندگی امام را در امور حسبیه و رسیدگی به امورات مذهبی و شرعی مردم شهرستان کازرون دریافت نمود.

 

حضور این طلبه جوان در مسجد حسینی، این مسجد را به عنوان مسجدی پیشرو در امور فرهنگی مذهبی مطرح ساخت. اندکی بعد انجمن امور دینی که در میان عده­ای نیز با نام انجمن اسلامی فعالیت می­کرد با نظر ایشان اولین پایگاه و پاتوق نیروهای خود را، در مسجد حسینی پایه گذاشت تا به صورتی رسمی­تر فعالیت­های خود را دنبال کند. تشکیل کتابخانه و جلسات اعتقادی برای نوجوانان و جوانان شهرستان توسط امام جماعت جدید و سایر اعضای انجمن امور دینی در این مسجد، باعث شد تا عده­ای از نوجوانان و جوانان شهرستان به سوی این مسجد جذب شوند با تبعيد آيت­ا.. شهيد مدني به ممسني برای اولین بار شیخ مسجد حسینی به همراه عده­ای از اعضای انجمن امور دینی به ممسنی رفتند و با عارف مجاهد دیدار کردند. این دیدار به همین جا ختم نشد بلکه انجمن به صورت هفتگی روزهای جمعه بعدازظهر در راه خود برای تبلیغ و فعالیت­های فرهنگی در روستاهای ممسنی دیداری را با آیت­ا... داشتند. عبدالرحیم دانشجو ارتباط خود را با شهيد مدني بیشتر نمود. شهید مدنی آنان را در راهی که انتخاب کرده بودند تشویق و راهنمایی می­نمود.

مرحوم شهید دانشجو در تاسیس و شکل گیری صندوق­های ذخیره و خیریه قائم(عج) نقش بسزایی داشت و همراه با سایر برادران متعهد و متدین کازرون در سال 54 سنگ اولیه صندوق ذخیره و خیریه قائم را بنا نهادند که حدود 400 خانوار را زیر پوشش قرار می­داد.

 

سال 56 مرگ مشکوک شریعتی و   مراسم­های مخفی برای او توسط انجمن و به دنبال آن شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و مراسمی که برایش برگزار شد حرکت­هایی جدیدی را در پی داشت. به دنبال انتشار خبر شهادت حاج آقا مصطفی در کازرون، یاران و پیروان مرجع عالی قدر خمینی کبیر در پی آن بودند تا مراسم بزرگداشتی را در کازرون برایشان برگزار کنند که با جواب منفی بزرگانی که از آنان توقع می­رفت و بسته شدن درب مساجدی که قرار بود در یکی از آن­ها مراسم برگزار شود، روبرو شدند. در این ایام دانشجو در سفر بود ولی به محض ورودش به کازرون با دوستان تماس می­گیرد و قرار می­شود در مسجدی که رژیم حتی فکرش به آن جا خطور هم نمی­کرد یعنی مسجد جوی مراسم برگزار شود و دانشجو  که نمایندگی امام(ره) در امور حسبیه داشت، به نمایندگی از یاران و پیروان امام خمینی(ره) مسئولیت برگزاری این مراسم بزرگداشت را به عهده گرفته و به عنوان صاحب عزا جلوی مردم عزادار بایستد. این مراسم با شکوه بی­سابقه­ای در مسجد جوی برگزار شد و در آن رژیم رسماً عامل شهادت فرزند امام معرفی شد. برگزاری این مراسم باعث وحشت شدید عمال رژیم منحوس پهلوی گردید و در حرکت انقلابی مردم فوق­العاده موثر افتاد و پس از برپایی مراسم چهلم شهدای تبریز توانست کازرون را در ردیف شهرهای پیشرو انقلاب اسلامی قرار دهد. نتیجه این مراسم آن شد که دانشجو و   عده­ای از یاران، توسط رژیم بازداشت شدند که البته شهربانی با دیدن عصبانیت و خشم مردم نهایتاً پس از مدتی مجبور به آزادی این روحانی مجاهد شد. از این پس راهپیمایی ها و مراسم های مختلفی در باب انقلاب به صورتی علنی برگزار می­شد که باز هم این طلبه آزاده به عنوان تنها روحانی مبارز حاضر در شهرستان نقشی مهم در آن­ها داشت.

 

مراسم چهلم اما به گونه­ای دیگر رقم خورد. حجه­الاسلام سیدحسن شجاعی توسط آقای ایمانی به کازرون فرستاده شد. یک شب مانده به چهلم، شجاعی در مسجد نو(شهدا) و در ادامه سخنرانی شب­های قبل برفراز منبر قرار گرفت و مردم را به مراسم چهلم حاج آقا مصطفی به صاحب عزایی حجه­الاسلام دانشجو دعوت کرد. گلمکانی رئیس شهربانی وقت که در آن جلسه حضور داشت گزارش این جلسه را به شیراز می­دهد، که فرماندهی شهربانی استان دستور بر عدم برگزاری مراسم و اخراج شجاعی از شهر می­دهد ولی پس از چندی، وقتی جو را مخالف خود می­بینند با برگزاری آرام آن موافقت می­کنند که در نتیجه ساعت 8 صبح درب مسجد نو که بسته شده بود و در محاصره ماموران رژیم قرار گرفته بود باز می­گردد و مراسم برگزار می­شود. اما پس از مراسم شجاعی توسط انقلابیون از معرکه خارج و  به شیراز بره می­شود.

 

اردیبهشت 57 کازرون در پی چهلم­های متعدد ، یک بار دیگر صحنه حضور مردمی شد. اما این بار پس از سخنرانی حجت­الاسلام والمسلمین محمد علی انصاری(سرپرست موسسه تنظیم نشر امام خمینی) رژیم به سوی مردم شلیک نمود که در اولین مورد شهید منصور محسن پور به شهادت رسید مردم پیکر او را بر دست گرفته و به سوی سید محمد رفتند، دانشجو بر پیکر شهید محسن­پور نماز اقامه نمود و سپس در آن جا او را دفن کردند. این خون باعث شد تا مردم در صحنه بمانند و در طی چند روز علی رغم دادن شهدایی دیگر ایستادگی نمایند. از همین روز حجه الاسلام مهاجر نیز به خط اول مبارزه آمد و در کنار دانشجو قرار گرفت. دانشجو سخنران اصلی راهپیمایی پس از دفن شهید محسن­پور شد و در بیانات خویش بر نظام شاهنشاهی حمله برد. کنترل از دست رژیم خارج شد و در نهایت با گسیل نیرو از شهرهای دیگر و با عملی کاملاً قهری حدود 40 نفر را دستگیر نمودند. سپس به منزل دانشجو حمله برده و او را نیز دستگیر می نمایند.

سه روز پس از دستگیری و بازجویی آرام ، امینی مسئول گروه ضربت که برای آرام سازی به کازرون فرستاده شده بود، دانشجو و مهاجر که در بازداشت به سر می­بردند با سایر دستگیر شدگان روبرو می سازد و دستور ضرب و شتم همه جز دانشجو و مهاجر را می دهد و سپس آن دو را آزاد می کند. پس از آزادی آنان ، امینی رو به سایر دستگیر شدگان، دانشجو و مهاجر را سازشکار معرفی می نماید. ( به طوری بعد از پیروزی انقلاب که امینی توسط انقلابیون دستگیری می­شود از دانشجو به خاطر آن  رفتار عذرخواهی می­کند.) اما با تمسخر دستگیر شدگان روبرو می شود.

آبان 57 عده ای از افسران که با نیروهای انقلابی در تماس بودند شناسایی و دستگیر شدند . عبدالرحیم دانشجو به محض شنیدن این خبر با عده کثیری از مردم به سمت پادگان حرکت نمود و در جلوی پادگان به فرمانده پادگان اولتیاتوم داد که اگر ظرف 24 ساعت آنان آزاد نشوند آن کنم که در تاریخ بنویسند. فرمانده پادگان نیز مجبور به آزادی آنان می شود.

اعلام خبر ورود امام به خاک ایران، مشتاقان آن حضرت را تا تهران می کشاند. از کازرون نیز عده ای از مردم که در پیشاپیش آنان عده ای انقلابیون شناخته شده بودند، جهت حضور در کمیته استقبال از امام راهی تهران شدند. اما دانشجو در شهر ماند تا حرکت­های انقلابی و راهپیمایی­ها را پیگیر باشد.

در روز پیروزی انقلاب که همه شهر در دست مردم افتاده و رژیم ساقط شده بود. ولی شهربانی هنوز تسلیم نمی­شد و در مقابل مردم ایستاده بود. به دانشجو خبر دادند که مردم به سمت شهربانی حرکت کرده و قصد تصرف آن را دارند. دانشجو به هماهنگی حاج آقا ایمانی و پیرو فرمایشات امام(ره) به سرعت به سمت شهربانی حرکت کرد و به مردم چنین گفت : اینان خود تسلیم می شوند، نیازی به آن نیست که شما دست به عملی بزنید. با این بیان مردم را متفرق نمود و از درگیری و خونریزی و غارت اسلحه و مهمات شهربانی توسط عوامل گروه­های چپ­گرا و منافق جلوگیری کرد.

پس از پیروزی انقلاب حاج آقا ایمانی که از قبل در کازرون مستقر و برنامه­ها را مدیریت می­کرد با همکاری شهید دانشجو و عده­ی دیگری از انقلابیون کمیته موقت انقلاب را پایه گذاشتند که در آن ایام توانست بسیاری از مشکلات و مسایل امنیتی را به خوبی حل و فصل نماید.

 

اردیبهشت 58 از سوی امام حکم، حاکم شرع و ریاست دادگاه های انقلاب برای دانشجو صادر می شود و ایشان تا پایان عمرشان در این سمت فعالیت نمودند.

ایشان حتی برای خانواده زندانیان که گاه خود حکم زندان برایشان بریده بود از مردم کمک جمع آوری می کرد و به آنان کمک می نمود و این در حالی بود که خود به دلیل این که تمام وقتش را در دادگستری می گذراند و شغل دیگری نداشت و حقوقی نیز از این جایگاه دریافت نمی کرد به شدت در مضیقه قرار داشت.

پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی ، دانشجو به همراه 15 تن از دوستانشان حزب جمهوری اسلامی کازرون را تاسیس نمودند و اولین گردهمایی را 16 /2 /58 بر پشت بام منزل خود تشکیل داد که در این جلسه اولین فعالیت حزب برگزاری هفتمین روز شهادت شهید مطهری مصوب شد.

در سال 58 از سوی شورای انقلاب هیئتی 7 نفره در کازرون تشکیل شد که وظیفه واگذاری زمین به مردم را بر عهده داشت که دانشجو در راس این هیئت قرار گرفت.

حجه الاسلام شیخ عبدالرحیم دانشجو به عنوان اولین امام جمعه کازرون منصوب شد و مشکلات مردمی را که به دفتر امام جمعه می آمد بررسی و در راه حل آن از هیچ کوششی دریغ نمی داشت.

دانشجو با تشکیل جمعیت فداییان اسلام – وفاداران شهید نواب صفوی در کازرون سرپرستی آن را بر عهده گرفت. گروهک منافقین نیز که ماهیتش هنوز بر عامه مردم مشخص نبود در صدد برآمد تا جنبش ملی مجاهدین را در کازرون پایه گذارد که به دلیل مخالفت هایی که با آن شد تحت عناوین دیگری پا به عرصه گذاشت.

پیکر شهید دانشجو اندکی پس از ترور

رمضان سال 60 با برآمدن ماه شوال پایان یافت و مسجد حسینی به امامت حجه الاسلام دانشجو می رفت تا عید فطر خود را جشن بگیرد.دانشجو عادت داشت بعد از نماز مغرب و عشا به خانه می رفت و در آن جا روزه خود را افطار می نمود. در آن شب وقتی از مسجد خارج شد تا به منزل برود جوانی جلو آمد و گفت حاج آقا سئوال دارم. شهید دانشجو با جوان با رویی گشاده به صحبت نشست و همزمان به سمت خانه در حرکت. هنوز چندی از مسجد دور نشده بود که صدای شلیک گلوله مردم را از صحن مسجد به بیرون خواند. دانشجو غرق در خون بر زمین افتاده بود مردم او را بلند کرده و به سرعت او را به سمت شیراز حرکت دادند، در حوالی سید حسین بود که دانشجو به دیدار حق شتافت. اندکی بعد سازمان منافقین در بیانیه ای ترور شهید دانشجو را بر عهده گرفت.

چند روز بعد از عید نوروز سال 61 بود که به همت و پیگیری­های جدی نیروهای سپاه یک خانه تیمی کشف و اعضای آن  دستگیر شدند. در میان بازداشت شدگان مسئول شاخه نظامی کازرون نیز بود که در بازجویی هایش به ترور شهید صایم شیخ عبدالرحیم دانشجو اعتراف نمود. دانشجو در کنار دوستان قدیمی اش و شهدای انقلاب در جوار سید محمد نوربخش به خاک سپرده شد. به دنبال شهادت این روحانی مجاهد از سوی شخصیت هایی چون آیت­ا...العظمی گلپایگانی و ... و همچنین احزاب و گروه­هایی چون فداییان اسلام و .... پیام­های تسلیتی به مردم کازرون به امام جمعه کازرون آیت ا... ایمانی گسیل داشتند و این عمل تروریستی را محکوم نمودند. لازم به ذکر است که شهادت دانشجو تییتر  روزنامه­های کشوری شد.

شهید ترور، حجت الاسلام حاج شیخ عبدالرحمن دانشجو

شهید حجت الاسلام حاج شیخ عبدالرحیم (رحمان) دانشجو، سال 27 مرداد 1312 هـ ش در کازرون در یک خانواده متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. در سن 12 سالگی همراه با پدرش حاج شیخ محمدحسن دهقانی در خدمت یکی از علمای بزرگ آن زمان مرحوم حاج شیخ عبدالرحیم فقاهت به شهرستان مشهد مشرف گردید. در این سفر بود که جذبه و کشش، آن روحانی دلسوز را به تحصیل علوم دینی واداشت. سال 1328 هـ ش برای ادامه تحصیل راهی شهرستان شیراز شد و در مدرسه مقیمیه اقامت گزید و از محضر علمای آن عصر آقایان حاج شیخ «عبدالرسول آصف جا»، حاج شیخ «محمدرضا حدائق» و حاج عالم بهره ها برد. وی تحصیل خود را تا رحلت مرحوم آیت الله بروجردی(ره) در قم ادامه داد و پس از آن به زادگاهش عازم شد تا جوانان منطقه را با مکتب قرآن و اهلبیت علیه السلام آشنا سازد.
    فعالیت های وسیع و همه جانبه شهید دانشجو را از آغاز می توان به دو دسته تقسیم کرد.

  
    
    اول: فعالیت های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از جمله:
    انجام تبلیغ و ارشادی، تاسیس صندوق قرض الحسنه قائم شهرستان کازرون، نمایندگی امام خمینی(ره) در امور حسبیه و ضبط وجوهات، ایجاد اولین کتابخانه در مسجد امام حسین(ع) (سنگر تبلیغی ایشان)، رهبریت مردم کازرون در تمام راهپیمایی ها بر علیه شاه، برگزاری مراسم سوم و چهلمین روز شهید حاج آقا مصطفی خمینی و برگزاری مراسم چهلمین روز شهدای قم، تبریز، یزد
    این فعالیت ها موجب دستگیری ایشان توسط نیروهای شهربانی کازرون و به زندان افتادنش شد.
    
    
    و دوم: مهمترین فعالیت های شهید دانشجو بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که عبارتند از:
    مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی کازرون، تشکیل حزب جمهوری اسلامی کازرون، مسئولیت و سرپرستی جمعیت فدائیان اسلام، مسئولیت هیئت هفت نفره واگذاری زمین، مسئولیت دادگاه انقلاب اسلامی کازرون، امام جمعه موقت کازرون و سخنرانی و شرکت در راهپیمایی بر علیه بنی صدر خائن.
    این گونه فعالیت های مستمر و مداوم وی موجب شد که دشمنان تاب و تحمل او را نیاورند و نقشه ترور ایشان را کشیدند که سه مورد سوءقصد علیه وی انجام گرفت که سرانجام در مرحله سوم در روز آخر ماه مبارک رمضان با زبان روزه در تاریخ 10 مرداد 1360 هنگام بازگشت از نماز مغرب و عشاء نزدیک منزلش در خیابان شریعتی توسط دونفر موتورسوار از منافقین مورد هدف سه گلوله قرار گرفت و با خون خود افطار کرد و به شهادت که همان آرزوی دیرینه اش بود رسید
و ﭘیکر با ایمانش در خون مطهرش غوطه ور گردید و یک بار دیگر در تاریخ مبارزات فداییان اسلام افطار خونین تکرار شد.
بار اول شهید سید علی اندرزگو بدست عمال شاه در شب ۱۹ رمضان افطار خون کرد و بار دیگر حجه الاسلام دانشجو ﭘس از سال ها مبارزه بدست عمال آمریکا (منافقین) در شب ۲۹ رمضان.

 
پیکر وی در قطعه "گلستان" در گلزار شهدای آستان سیدمحمد نوربخش به خاک سپرده شد.

یادش گرامی و راهش مستدام باد.

سهم کازرون از 17000 شهید ترور

در تاریخ نهم شهریور 1392 از مقام شامخ 17000 شهید ترور در سالن همایش های بین المللی صدا و سیما تهران تقدیر خواهد شد در این بین دو شهید کازرونی به نام های محمدرضا زارع ناصرآبادی و شهید حجت الاسلام عبدالرحیم دانشجو قرار دارند.

"محمدرضا زارع ناصرآبادی" فرزند "جمعه" متولد سال 1334 از کازرون در تاریخ 1363/10/4 بقصد تحصیلات دانشگاهی در تهران به سر می برد که به شهادت رسید.

"شهید عبدالرحیم دانشجو" فرزند "محمدحسن" متولد سال 1312 از کازرون در تاریخ  1360/05/10 در آخرین روز ماه مبارک رمضان بدست دو تن از منافقین جلو مسجد امام حسین (ع) در خیابان شریعتی بشهادت رسیدند.


شهید حجت الاسلام عبدالرحیم دانشجو بعد از شهادت . . .

همه ی مسجدها را بسته بودند

100 سال کار شد تا انقلاب به رهبری امام به پیروزی رسید. در کازرون حرکت از مسجد حسینی آغاز شد. ابتدا چند نفر بودیم در مسجد حسینی که انجمن امور دینی را راه اندازی کردیم. با پیوستن مرحوم غلامرضا باقری نژاد و شهید حجه الاسلام دانشجو  حرکت به مرحله جدید خود وارد شد. این ها از ابتدای دهه چهل بود.

مسجد حسینی از قبل ورود شهید دانشجو حرکت هایی به واسطه حضور آیت ا... پیشوا داشت.

با تشکیل انجمن امور دینی از همان اوایل دهه چهل حرکت ها به صورت خانه به خانه و بعداً جلسات آموزشی در روستاهای تابعه کازرون و نورآباد شروع شد. که این سفرهای تبلیغاتی روزهای جمعه بود. ما یک مینی بوس می بردیم. مرحوم آقا رضا باقری نژاد هم یک لاندیور خریده بود معروف به لاندیور امام زمان که او هم تعدادی را با همان می برد. جلسات هفتگی ما سه شنبه ها خصوصی و چهارشنبه ها در کازرون برای نوجوانان و جوانان داشتیم.

مرگ باقری نژاد فضایی را فراهم کرد تا شهید دانشجو منبرهای بسیار تاثیرگزاری را در مراسم های ایشان برود.

می توان گفت جرقه انقلاب و تند شدن این حرکت در سال 56 و با مراسم شهید حاج آقا مصطفی خمینی بود.

مراسم فاتحه برای شهادت حاج آقا مصطفی در مسجد جوی تشکیل شد. چون همه مساجد بسته شده بود و مجبور شدیم این مراسم را در مسجد جوی برگزار کنیم. در این مراسم شهید دانشجو و دوستانش و عده ای دیگر که سمپات آنان بودند شرکت کردند. و آقای شهید دانشجو به عنوان صاحب عزا در این مراسم شرکت کرد. باید گفت آقایان دیگر هیچ کدام در هیچ مسایلی نبودند و بالتبع در این مراسم هم نیامدند.

در آن جلسه امرا... مختاری میکروفن را در دست داشت و راجع به اوضاع صحبت می کرد. این مراسم در حد یک مراسم فاتحه بود هرچند جمعیت قابل توجه ای هم در این مراسم شرکت کرد.

اما مراسم چهلم در مسجد شهدا برگزار شد. برای این مراسم آقای ایمانی یک آقایی را برای سه شب به نام آقای شجاعی  یک شب مانده به چهلم که شب آخر منبرش بود بالای منبر گفت : فردا چهلمین روز شهادت آیت ا... حاج آقا مصطفی خمینی فرزند برومند حضرت آیت العظمی امام خمینی است و مراسمی برای ایشان در فلان جا از ساعت فلان تا فلان برگزار می شود. پس از آن حدود 20 نفر از انقلابیون و کسانی که مطرح بودند همچون شهید دانشجو همین آقای شجاعی در منزل حاج محمد معنویان جلسه ای گرفتند. برای تنطیم برنامه های فردا. در حین جلسه بود که از شهربانی زنگ زدند و پشت خط جمشیدنژاد فرمانده وقت شهربانی بود که با حاج معنویان صحبت کرد. جمشیدنژاد خواستار حضور در این جلسه و صحبت کردن با آقایان شد. حاج معنویان آمد و این مسئله را بیان کرد و از ما خواست تا آن جا را ترک کنیم. قرار شد گلمکانی از شهربانی بیاید و با آقای شجاعی صحبت کند. شورای تامین تشکیل شد. که در آن جلسه فرمانده ژاندارمری، فرمانده شهربانی و فرماندار و مسئولین عالی رتبه شهر برای این مسئله تشکیل جلسه دادند. در آن جلسه به این نتیجه رسیدند که این مراسم نباید برگزار شود و آقای شجاعی هم باید شبانه کازرون را ترک کند. ما هم یک ماشین تهیه کردیم و آماده نمودیم. ساعت حدود 12 یا یک شب شده بود. که از شهربانی زنگ زدند و گفتند آقای شجاعی نرود و فردا هم منبر برود. چون اگر برود اثر منفی بیشتری دارد. و اگر بماند و سخنرانی کند اثر مثبت دارد. آقای شجاعی هم که این طور دید حاضر نشد بایستد و تصمیم به رفتنش محکمتر شد. اصرارهای ما هم مبنی بر ماندنش افاقه نکرد. گلمکانی هم که اوضاع را این گونه دید خواستار این شد تا به صورت مستقیم با آقای شجاعی صحبت کند. آقای حاج معنویان هم گوشی تلفن را به آقای شجاعی داد. در جواب اصرارهای گلمکانی شجاعی گفت من می دانم که کاسه ای زیر نیم کاسه شماست ولی نمیدانم که چیست و قصد شما از این کار چه می باشد. و من هم نمی توانم به گردن بگیرم اگر فردا حادثه ای پیش آمد. و من پاسخگو باشم و اگر شما تعهد می دهید که پاسخگوی هر حادثه ای باشید من هستم. فردا صبح مراسم برگزار شد و مردم هم استقبال بسیار خوبی از آن کردند. و آقای شجاعی هم سخنرانی کرد.

محرم 57 بود که آیت ا... ایمانی هم وارد کازرون شد و تا پیروزی انقلاب ماند. هر چند امثال آیت ا... ایمانی یا آیت ا... بنیادی در ایام مختلفی مثل رمضان یا محرم و صفر به کازرون می آمدند اما زیاد نمی ماندند و به قم برمی گشتند. ورود آیت ا.... ایمانی در روند مبارزات کازرون به خصوص با منبرهایی که می رفت تاثیر بسزایی داشت. ولی باید گفت تا ورود آقای ایمانی شهید دانشجو تنها بود. هرچند آقای مهاجر هم مدتی وارد صحنه شد ولی زیاد نگذشت که از کازرون رفت. در مورد آقای مهاجر باید گفت هرچند علی الظاهر دولتی بود ولی خط و ربطش با انقلاب و خط امام بود.

در همه اتفاقات سالهای 56 و 57 شهید دانشجو نقش موثر و مفیدی داشت.

آقای دانشجو در کازرون ماند و در مدتی که بسیاری از انقلابیون کازرون برای استقبال از امام به تهران رفته بودند اوضاع را کنترل می نمود. آقای ایمانی و آقای عالمی با یک کامیون و چند سواری و چند اتوبوس به سمت تهران رفتیم برای استقبال از امام. صبح روزی که به تهران رسیدیم در میدان آزادی پلاکارد کازرون را بالا بردیم و در تظاهرات شرکت نمودیم. یک نگاهی که کردیم جمعیت بسیاری پشت این پلاکارد ایستاده بودند. شب را در خانه های دو کازرونی مقیم تهران گذراندیم که در اختیار ما قرار داده بودند.


با پیروزی انقلاب اسلامی  شهید دانشجو به عنوان امام جمعه از سوی امام منصوب شد و ایراد خطبه می کرد. با تشکیل دادگستری به عنوان اولین دادستان انقلاب کار خود را شروع نمود. و پس از مدتی حکم رئیس دادگستری هم به ایشان داده شد.

با دستگیری قاتل شهید دانشجو یعنی شهرام کریمی، کریمی اعتراف کرد به 27 فقره دیگر اعم از قتل و دزدی. این فرد جزو آن 40 نفری بود که می خواستند کشتی که مهمات و تجهیزاتی مربوط به جبهه را با انفجار از بین ببرند. در این بین تعدادی پاسدار برای مقابله با آنان اعزام شدند. او در مورد شهادت شهید دانشجو گفت: که من با شهید دانشجو صحبت کردم تا سر کوچه که به ایشان شلیک کردم. و با موتور سیکلتی که یکی دیگر از اعضای منافقین راننده آن بود فرار کردیم.

تنديس شهيد دانشجو در ميدان ورودي شهر نصب خواهد شد

بر اساس پیگیریای بعمل امده از سوی خانواده شهید دانشجو وبنیاد شهید وبراساس مصوبه کار گروه فرهنگی اجتماعی استانداری فارس و حوزه هنری فارس و هماهنگی ادره کل بنیاد شهید فارس اقدام به ساخت تندیس شهید دانشجو جهت نصب در میدان ورودی شهر کازرون نموده است که ارتفاع ان با بیس چهار متر به همین زودی نصب و رونمائی خواهد شد
به گزارش كازرون نما احد رضازاده رييس بنياد شهيد كازرون از نصب تنديس چهار متري شهيد دانشجو در ميدان ورودي شهر خبر داد. وي در اين رابطه گفت:

باعنایت به اینکه جنگ امروز دشمنان واستکباربانظام مقدس جمهوری اسلامی،جنگی نرم وتهاجم های فرهنگی است ودشمن،این جنگ رابدون وقفه وبا بهره گیری از امکانات رسانه ای وسایبری خودعلیه منافع وظرفیت های نظام اسلامی ارائه می دهد.می طلبد که دفاع دربرابر این تهاجم هاوتوطئه متناسب بااین جنگ تعریف شودوبرنامه ریزی هایی دقیق وفراگیرفراهم کردکه علاوه بر دفع تهاجم،جامعه رانیز واکسینه ومصنوئیت دائمی بخشیدواین امر ممکنی نیست مگربااثبات ارزشهاوداشته های غرورآفرین آنان،بطوری که این عزت وافتخارباذره ذره زندگی روزمرّه مردم عجین شده ودرمتن زندگیشان جاری وساری شود.ویکی ازبهترین راه های این امر ترویج فرهنگ شهیدوشهادت است.فرهنگی که دردامن خودانسانهایی راپرورش دادکه خصوصیات والاهمت بزرگ وعزت نفس وروحیه قوی وبزرگ منشی،زهرگرایی وعدم وابستگی به دنیا ودرنهایت نثار تمامی داشته های خودوحتی جان پاکشان رانیز،به وضوح می توان یافت.

خانواده های مکرم آنان نیز که به قول حضرت امام رحمت اله علیه به ملت ایران آبرو وحثیت دادندوبه فرموده مقام معظم رهبری خانواده های معظم شهدا یک امتیاز به همه دارندوآن امتیاز این است که یک پیوند خونین بااسلام وقرآن پیداکرده اند که هیچگاه ازوظیفه خود که همان تبلیغ رسالت پیامبر گونه عزیزانشان هست فراموش نمی کنند.

لذا در چنین شرائطی ما باید از توان وامکانات خود در یا اوری رشادتها وایارگریهاشهدا و ایثارگران و خانواده های انان که سختی های فراوانی برای پیروزی وسربلندی ایران اسلامی متحمل شدنند انجام دهیم در گام نخست این بنیادبا همکاری خانواده شهدادرگام نخست وبا یک حرکت خود جوش باپشتیبانی مالی خانواده هااقدام به نشر این فرهنگ غنی نموده و با نصب تصاویر آن چهره های مقدس که در هاله ای از نور و طهارت جلوه نمایی می کنند فضای شهر را معنویت خاصی بخشیده اند و آنان را چون ستارگانی در زمین به جلوه گری و نورافشانی نشانده اند و به تندیسی از درس غیرت واز خودگذشتگی تبدیل شده اند و در گام بعدی بر اساس پیگیریای بعمل امده از سوی خانواده شهید دانشجو وبنیاد شهید وبراساس مصوبه کار گروه فرهنگی اجتماعی استانداری فارس و حوزه هنری فارس و هماهنگی ادره کل بنیاد شهید فارس اقدام به ساخت تندیس شهید دانشجو جهت نصب در میدان ورودی شهر کازرون نموده است که ارتفاع ان با بیس چهار متر به همین زودی نصب و رونمائی خواهد شد این طرح با هدف ترویج فرهنگ شهید و شهادت وحراست از ارمانهای شهدا وامامشهیدان و مقام شمخ روحانیت انجام شده وامیدواریم نسل جوان رابیش از گذشته باایثار و فداکاری شهداوخانواده معظم انها اشنا سازیم

شورای فرهنگ عمومی کازرون تشکیل جلسه داد

ه گزارش دریافتی کازرون نما، جلسه شورای فرهنگ عمومی در محل دفتر امام جمعه محترم کازرون با حضور حجت الاسلام و المسلمین حاج محمد خرسند امام جمعه محترم ، علیرضا زاد افشار معاونت محترم فرمانداری ، حجت الاسلام نامجو رئیس دفتر نماینده محترم شهرستان ، محمد رضا خنشا سرپرست ارشاد اسلامی و کلیه اعضاء برگزار گردید .

به گزارش دریافتی کازرون نما، جلسه شورای فرهنگ عمومی در محل دفتر امام جمعه محترم کازرون با حضور حجت الاسلام و المسلمین حاج محمد خرسند امام جمعه محترم ، علیرضا زاد افشار معاونت محترم فرمانداری ، حجت الاسلام نامجو رئیس دفتر نماینده محترم شهرستان ، محمد رضا خنشا سرپرست ارشاد اسلامی و کلیه اعضاء برگزار گردید . 

در ابتدای این جلسه پس از تلاوت آیاتی چند از کلام ا... مجید ، برادر محمد رضا خنشا رئیس جدید اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کازرون و دبیر جلسه طی سخنانی برنامه های آینده اداره متبوع را اعلام داشتند و اظهار امیدواری کردند که ان شاء ا... بتوانیم با همکاری مسئولین شهرستان برنامه های در خور و شایسته مردم عزیز و فرهنگ مدار شهرستان را تهیه و اجرا نمائیم .

در ادامه این مراسم حضرت حجت الاسلام خرسند امام جمعه محترم شهرستان طی سخنانی بیان داشتند با توجه به فرا رسیدن دهه مبارک فجر و پیروزی خون بر شمشیر ، فرمانداری با همکاری سایر ادارات پیگیر برنامه های مربوط به این دهه باشند و هم چنین بیان داشتند با توجه به اینکه امسال مسئولیت اجرای برنامه های ستاد دهه فجر شهرستان بر عهد جناب سرهنگ شرفی است ایشان هر چه سریعتر پیگیر تشکیل کمیته های ستاد دهه فجر باشند. ضمن اینکه ادارات و ارگان های شهرستان نیز می باید با ستاد دهه فجر در خصوص تامین هزینه برنامه های این دهه همکاری و مساعدت لازم را نمایند .

امام جمعه کازرون در خصوص آسیب شناسی عزاداری ایام محرم وصفر نیز بیان داشتند سازمان تبلیغات اسلامی با همکاری افراد خبره ومتخصص نقاط ضعف و قوت این برنامه را مشخص و در نتیجه را به شورا ابلاغ نمایند ،

در پایان موارد ذیل جهت پیگیری و ارائه گزارش در جلسه بعد شورا مقرر گردید :

1-مقرر گردید جناب سرهنگ شرفی فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سپاه که امسال عهده دارپیگیری و مسئولیت ستاد دهه فجر شهرستان شده اند هر چه سریعتر نسبت به راه اندازی جلسات این ستاد و ا اقدام و علام نتیجه نمایند . هم چنین مقرر شد دستگاه ها و ادارات شهرستان در خصوص هزینه و برنامه های دهه فجر با این ستاد همکاری نمایند .

2- ادره فرهنگ و ارشاد اسلامی کازرون مسئول پیگیری مراسم یادمان ناصردیوان کازرونی گردید .

3- پیگیری تغییر نام فلکه سینما به فلکه شهید دانشجو توسط شهرداری و شورای اسلامی شهر و اعلام نتیجه .

4- تشکیل کمیته ای با مسئولیت اداره تبلیغات اسلامی کازرون جهت بررسی و پیگیری نقاط ضعف و قوت عزاداری های محرم وصفر و اعلام نتیجه در جلسات بعدی شورا .

5- مقرر گردید نام مجتمع فرهنگی هنری ارشاد اسلامی کازرون به نام شهدای هنرمند تغییر نام یابد .

6- مقرر گردید با توجه به تاکیدات امام جمعه محترم کازرون دستگاه های ذی ربط همکاری لازم با نیروی انتظامی در خصوص برگزاری یادواره شهدای نیروی انتظامی بعمل آورند .

این جلسه راس ساعت 30 : 11 با فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد به پایان رسید .


برگزاری کنگره علامه دوانی و ناصر دیوان در سال جاری/ نصب تندیس شهید دانشجو در کازرون

همتی‌بوشهری امروز در حاشیه جلسه فرهنگ عمومی شهرستان کازرون در گفت‌وگو با هاشمی کشکولی خبرنگار کازرون‌نما در این شهرستان اظهار داشت: به دنبال سیاست‌های کلی نظام مبنی بر اهمیت مباحث فرهنگی و هنری که همواره مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده این اداره در سال جاری این امر مهم را در رئوس برنامه خود گنجانده و به جد در این راستا برنامه حمایتی خود را آغاز کرده است.


مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس از برنامه حمایتی جدی این اداره کل از انجمن‌های فرهنگی هنری این استان که طرح‌های خوبی در زمینه سبک زندگی مطرح کنند به جد حمایت می‌شود.

احمد همتی‌بوشهری امروز در حاشیه جلسه فرهنگ عمومی شهرستان کازرون در گفت‌وگو با هاشمی کشکولی خبرنگار کازرون‌نما در این شهرستان اظهار داشت: به دنبال سیاست‌های کلی نظام مبنی بر اهمیت مباحث فرهنگی و هنری که همواره مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده این اداره در سال جاری این امر مهم را در رئوس برنامه خود گنجانده و به جد در این راستا برنامه حمایتی خود را آغاز کرده است.

وی افزود: استکبار جهانی تلاش گسترده‌ای را در بحث جنگ نرم علیه اهداف نظام اسلامی آغاز کرده و در زمینه‌های مختلف در تلاش بوده تا آسیب جدی به نقاط قوت فرهنگی و هنری نظام جمهوری اسلامی وارد سازد.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس گفت: توانمندی‌ها و ظرفیت‌های فرهنگی و هنری و سبک زندگی در شهرستان‌های این استان مورد بررسی و از برنامه‌های خوب در این زمینه حمایت می‌شود.

همتی‌بوشهری در ادامه از برگزاری دو کنگره بزرگداشت علامه علی دوانی و ناصر دیوان کازرونی در طول سال جاری در کازرون خبر داد و تصریح کرد: این اداره کل با همکاری مسئولان شهرستان کازرون بنا دارد در راستای ترویج و تبیین اندیشه‌های علمی و فرهنگی علامه دوانی و ابعاد شخصیتی و مبارزاتی ناصر دیوان کازرونی همایشی در خور برگزار کند.

وی ابراز داشت: در راستای ارج گذاری به سابقه مبارزاتی شهید دانشجو و مظلومیت و شهادت آن با زبان روزه توسط منافقان کوردل تندیس این شهید والامقام با همکاری اداره ارشاد اسلامی آماده و در یکی از میادین شهر کازرون نصب می‌شود.

این مسئول اذعان داشت: انجمن‌های فرهنگی و هنری که بتوانند در زمینه‌های اهداف فرهنگی نظام و مقام معظم رهبری و به ویژه در سبک زندگی که مشکل اساسی جامعه بوده قدم خوب و مثبت بردارند مورد حمایت این اداره کل قرار می‌گیرند.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس در پایان گفت: انجمن‌های هنرهای نمایشی، تجسمی، شعر و موسیقی فاخری که در زمینه سبک زندگی جامعه طرح داشته باشند از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان مورد حمایت قرار می‌گیرند.


افطار خونين

شهید حاج شیخ عبدالرحیم دانشجو در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در یک خانواده مستضعف چشم به جهان گشود و  در محیطی سرشار از روح مذهب و زیبایی آن دوران کوددکی را ګذراند و به تحصیلات ابتدایی پرداخت . تا بخاطر گرایش شدید خانوده به امور مذهبی در سن 12 سالگی همراه با پدر در خدمت یکی از علمای بزرگ آن زمان مرحوم حاج شیخ عبدالرحیم فقاهت به شهرستان مشهد مشرف شدند .

 
در این سفر بود که جذبه و کشش آن روحانی دلسوز شهید دانشجو را به تحصیل علوم دینی واداشت به طوریکه اولین کتاب دانشجویان علوم دینی آن عصر جامع المقدمات را در شهرستان مشهد تهیه و به کازرون آورد و از محضر علمای آن عصر آقایان حاج شیخ عبدالرسول آصف جاه و حاج شیخ محمدرضا حدایق و حاج عالم بهره ها برد .  
 
دوران تحصیل شهید دانشجو در شیراز آمیخته با مشکلات شدید مادی بود بنحوی که حتی در بعضی روزها قادر  به تهیه مایحتاج اولیه زندګی نبودولی در عین حال با مشکلات و سختی ها همانند دیګر طلاب مبارزه کرد و راه امتحانات و آزمایش الهی قرار گرفت که حتی تهیه دارو برای فرزند وهمسر بیمارش غیر ممکن شد . با تمام این مشکلات و شداید صبر کرد و تحصیل خود را همچنان مشتاقانه  ادامه می داد .
 
 پس از مدتی تحصیل در شیراز به شهر خون و قیام قم عزیمت نمود و از محضر علمای بزرګ شیعه استفاده مرحوم آیت ا... حاج سید حسین طباطبایی بروجردی به زادګاهش عازم شد تا جوانان منطقه را با مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام آشنا سازد .
 
شهید دانشجو وظایف تبلیغی و ارشادی را در سنګر مسجد حسینی آغاز کرد . پذیرش این مسئولیت همزمان با آغاز شکل گيری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۴۲ بود که نقش روشنگرانه شهید در این برهه از زمان برای همشهریانش محسوس و روشن است .
 
ایجاد اولین کتابخانه در مسجد و تشکیل کلاس های اصول عقاید جوانان و درحقیقت بنیاد حرکت نوین اسلامی برای مردم کازرون بوسیله این شهید تحقق یافت . مسجد حسینی جایی بود که پیوسته درهایش به روی همگان بخصوص جوانان باز بود و همواره جوانان پرشوری تحویل جامعه می داد شهادت و اظهارنظر مسیولان اطلاعات شهربانی آن زمان تاﺛیر و نفوذ کلام شهید را رابطه با ګسترش ابعاد انقلاب اسلامی مشخص می سازد .
 
شهید دانشجو پس از تبعید امام از ترکیه به نجف اشرف نمایندگی در امور حسبیه و رسیدگی به کارهای مذهبی مردم شهر را از امام دریافت نمود و در راه رفاه بینوایان و مستمندان تلاشی پیگیر و مداوم آغاز کرد زیرا خود رنج فقر و محرومیت را کشیده بود توانست با همکاری دیګر برادران متعهد و مسول سنګ اولیه صندوق خیریه قائم (عج) را بنا نهد که حدود ۴۰۰ خانوار را زیر پوشش قرار می‌داد .
 
زمانی که انقلاب اسلامی ایران با شهادت مرحوم حاج آقامصطفی خمینی (ره) وارد مرحله جدیدی در سال ۱۳۵۶ شد وی با همکاری بعضی از برادران روحانی و فعالیت بچه های مذهبی شهر که در جلسات قرآن شرکت می کردند مراسم سوم چهلم شهید حاج آقا مصطفی را با شکوه بی‌سابقه ای در مسجد (جوی) مسجد جامع برګزار نمود که باعث وحشت شدید عمال رژیم منحوس پهلوی گردید و در انقلابی مردم فوق العاده مؤثر افتاد . و پس از مراسم چهلم شهدای تبریز توانست کازرون را در ردیف شهر های انقلابی ایران قرار دهد .
 
شهید دانشجو در همین رابطه دستگیر و مدتی در زندان شهربانی کازرون با جمعی از یاران زندانی شدند . مردم شهر که از این کار شهربانی بسیار عصبانی و خشمګین شده بودند بدنبال راه چاره ای بودند جهت رهایی وی از زندان که بخاطر جو حاکم بر شهر او را آزاد کردند .
 
شهید دانشجو ﭘس از آزادی از زندان مجددا نقش روشنګرانه خود را دنبال و راهﭘیمایی های لازم را ترتیب داد. وی در همه راهﭘیمایی های قبل از انقلاب ﭘیشاﭘیش مردم در حرکت بودند و نقش رهبری را ایفا می نمودند . ﭘس از ﭘیروزی انقلاب هم در رسیدګی به امور مردم و قبول مسولیت در کمیته انقلاب اسلامی شهر ادای وظیفه کرد و به عنوان یک یار وفادار برای نماینده امام و امام جمعه کازرون برادر جناب حجه الاسلام ایمانی به ایفای نقش سازنده خود ﭘرداخت و ﭘس از انحلال کمیته های انقلاب اسلامی در فارس مسولیت دادگاه انقلاب شهرستان را به عهده گرفت و ﭘس از مدتی که به علل نامعلومی از سمت قضاوت استعفا داد و مسولیت شورای رسیدگی به شکایات که از سوی امام جمعه شهر دایر شده بود را ﭘذیرفت .
 
شهید دانشجو در تشکیل حزب جمهوری اسلامی دفتر کازرون فعالیت و کوشش بسیار زیادی از خود نشان داد و یکی از اعضا موسس حزب بود که جلسات مقدماتی جهت افتتاح دفتر حزب را در منزلش برګزار کرد . وی همچنین مسولیت سرﭘرستی جمعیت فداییان اسلام (وفاداران شهید نواب صفوی) را ﭘذیرفتند و سرانجام ﭘس از عمری کوتاه لیکن ﭘربار و ﭘربرکت و توام با حرکت و تلاش با زبان روزه در در شب عید فطر آخرین شب ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۰ ﭘس از یک ماه تبلیغ مداوم و مستمر جهت استقرار حاکمیت الله در حال بازګشت از نماز مغرب و عشا نزدیک منزلشان بوسیله منافقین کوردل مورد اصابت ګلوله قرار ګرفت و ﭘیکر با ایمانش در خون مطهرش غوطه ور ګردید و یک بار دیګر در تاریخ مبارزات فداییان اسلام افطار خونین تکرار شد .
 
بار اول شهید سید علی اندرزګو بدست عمال شاه در شب ۱۹ رمضان افطار خون کرد و بار دیګر حجه الاسلام دانشجو ﭘس از سال ها مبارزه بدست عمال آمریکا (منافقین) در شب ۲۹ رمضان .
 
یادش ګرامی و راهش مستدام باد . نویسنده:ابراهیم بنیادی

نمايشگاه قرآن هاي خطي در کازرون

به گزارش درخشنده خبرنگار کازرون نما، در اين نمايشگاه، 200 جلد قرآن خطي با جلد چرمي متعلق به دو سده قبل به همراه کتب علوم قرآني به نمايش گذاشته شده است. عبارت هاي اين قرآن هاي خطي با خط نسخ و ترجمه آن با خط نستعليق و با زعفران به رشته تحرير درآمده است.
رييس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان کازرون گفت: نمايشگاهي از قرآن هاي خطي و کتب علوم قرآني در اين شهرستان ، گشايش يافت. 
  
 
محمد مرحمتي شنبه در گفت و گو با درخشنده خبرنگار کازرون نما، اظهار داشت: در اين نمايشگاه، 200 جلد قرآن خطي با جلد چرمي متعلق به دو سده قبل به همراه کتب علوم قرآني به نمايش گذاشته شده است.

وي افزود: عبارت هاي اين قرآن هاي خطي با خط نسخ و ترجمه آن با خط نستعليق و با زعفران به رشته تحرير درآمده است.

مرحمتي گفت: اين نمايشگاه تا پايان ماه مبارک رمضان امسال در نوبت هاي صبح و بعدازظهر پذيراي علاقه مندان است.

وي در بخش ديگري از مطالب خود بيان داشت: براي نيمه دوم امسال برگزاري برنامه هاي متنوع فرهنگي براي شهرستان کازرون پيش بيني شده است .

مرحمتي افزود: تجليل از سه شخصيت مذهبي و ملي اين شهرستان از جمله شيخ علامه علي دواني، بزرگداشت نخستين روحاني شهيد عبدالرحيم دانشجو که در جريان انقلاب اسلامي توسط منافقين به شهادت رسيد از جمله اين برنامه هاست.

اواضافه کرد: همچنين پاسداشت ناصر ديوان کازروني ، يکي از شخصت هاي ملي شهرستان کازرون که همدوش با رييسعلي دلواري ، مانع از ورود نيروهاي انگليس به اين شهرستان شد از ديگر برنامه هايي است که طي نيمه دوم امسال در اين منطقه برگزار خواهد شد.

وي برگزاري نمايشگاه کشوري کتاب با شرکت 50 ناشر که براي نخستين بار در شهرستان کازرون برپا خواهد شد ، برگزاري همايش عاشوراييان با حضور گروه هاي تعزيه خوان و همچنين برپايي بزرگترين شب شعر کشور با حضور شعراي نامي از ديگر برنامه هايي است که در نيمه دوم سال جاري در شهرستان کازرون برپا خواهد شد.

رييس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان کازرون در قسمت ديگري از مطالب خود گفت: در تابستان امسال ، صد ها نفر از جوانان و نوجوانان اين شهرستان دربيش از 15 رشته فرهنگي از جمله کلاس هاي خوشنويسي، طراحي، نقاشي، عکاسي، فيلمبرداري، نمايش، داستان و شعر و تصوير سازي شرکت کردند.

مرحمتي، کمبود اعتبار فرهنگي را يکي از مشکلات عمده شهرستان کازرون عنوان کرد و افزود: اگر بخواهيم فعاليت هاي فرهنگي اين شهرستان در سطحي خوب و در جايگاه اصلي خود قرار گيرد، نيازمند يک ميليارد ريال اعتبار هستيم.

او بيان داشت: اعتباري که امسال براي فعاليت هاي فرهنگي شهرستان کازرون اختصاص يافته ، يک سوم اعتبار مورد نياز اين شهرستان است و اين ميزان حتي پاسخگوي برگزاري يک جشنواره هم نيست.

مرد عقیده و جهاد عقیده

نهضت ملي در حالي شكل گرفت كه سه جريان عمده در آن فعال بودند. هر سه اين جريانها از ابتداي دهه بيست و با خروج رضاخان از ايران فعاليتهاي خويش را به صورتي گسترده و در فضايي باز، بعد از دو دهه خفقان آغازيدند. جريان اول مذهبيها بودند كه با دو چهره سرشناس شناخته ميشوند، شهيد نواب صفوي و گروهش فداييان اسلام كه تنها شخصيتهاي مذهبي هستند كه پس از سقوط دولت ملي به جوخه مرگ سپرده ميشوند.

اينان خواستار تشكيل حكومت اسلاميند. دومين چهره آيتا.. كاشاني است كه در راس نيروهاي مذهبي قرار ميگيرد. در ديگر سو جرياني قرار دارد كه به نام جبهه ملي و با خط مشياي ليبرالگرا و ناسيوناليست گام در صحنه گذاشته است. اينان دو چهره سرشناس دارند، يكي دكتر حسين فاطمي كه تنها مليگرايي است كه در طول مبارزه با رژيم شاه به مرگ محكوم گرديد و به همراه بسياري از همفكرانش در پي تشكيل حكومتي جمهوري و مردمسالار بودند و دوم دكتر مصدق كه رهبري جريان مليگرايي را در دست دارد. جريان سوم ماركسيستها هستند كه حزب توده به عنوان سمبل آن شناخته میشد. كه خواهان تشكيل حكومتي ماركسيستی از نوع استاليني آن بودند.

چطور ميشود كه سه جريان ناهمخوان و با تفكراتي گاه متضاد در كنار هم قرار ميگيرند، خود جاي بحث بسيار دارد. اما از همه جالبتر عملكرد دكتر مصدق به عنوان نخستوزير مورد قبول همگان است كه با تعهدي كه در پشت قرآن ميدهد خواستار اين است كه سلطنت بماند.

حضور اين سه جريان و سربرآوردن مبارزيني كه سالها خفقان دوران رضاخاني را تحمل كردهاند مردم سراسر كشور را به حماسهاي بينظير در تاريخ ايران ميكشاند. حماسهاي كه همه شهرهاي ايران در آن دخيل ميشوند. مشهد يكي از شهرهاي پيشرو در اين حماسه است كه تحت رهبري سه تن، مرحوم محمدتقي شريعتي، مرحوم فخرالدين حجازي و مرحوم شیخ محمود حلبي دست به قيام ميزند.

اندكي پس از پيروزي، مرحوم حلبي راهي تهران ميشود و با ديدن اوضاع اسفناك و مشاهده تبليغات گسترده بهاييت و تخدير جوانان و استفاده از اوضاع سياسي و بلبشو مملكت و چراغ سبز بعضي سياسيون از دوران زمامداري رضاخان، به اين نتيجه ميرسد كه فعاليت فرهنگي و زدودن بهاييت در ايران ارجحيت دارد بر فعاليت سياسي. لذا با تشكيل انجمني كه بعدها عنوان انجمن حجتيه را گرفت وارد گودي ديگر شد و بسيار از سياست دوری گزید. پس از سقوط مصدق او تنها مبارزي بود كه تحت تعقيب قرار نگرفت و انجمنش بسته نشد. اندكي بعد انجمن حجتيه بسرعت در تمام كشور گسترده شد و مبارزه با بهاييت را در سطح گستردهتري در دستور کار خود قرار داد. بسياري از نيروهاي مذهبي و حتي سياسي كه از اوضاع، سرخورده شده بودند تنها راه ادامه مبارزه را ورود به اين انجمن ديدند و يا تحت همين عنوان و يا عناويني ديگر در سراسر كشور به فعاليت مذهبي و گاه در زير پوشش آن فعاليت سياسي مشغول شدند.

 در كازرون نيز انجمني تحت عنوان انجمن امور ديني شكل گرفت كه موسسين آن از مبارزين سياسي دوران نهضت ملي بودند. آنان در اين انجمن كه علاوه بر كازرون، نورآباد را هم تحت پوشش خود قرار داده بود، به جذب و پرورش نوجوانان و جوانان پرداختند و راه را بر بهاييان در اين دو شهر سد كردند. در ابتدا این انجمن هیچ پاتوقی برای نیروهای خود نداشت.

 در سال 42 بود که آقای پیشوا، امام جماعت مسجد حسینی(مسجد امام حسین) به واسطه مریضی پدرشان مجبور شد به مسجد نو برود و امامت جماعت آن مسجد را به عهده گیرد. ایشان شیخ عبدالرحیم دانشجو را که تازه از قم به کازرون آمده بود را به سمت امامت جماعت مسجد حسینی انتخاب کرد. پیشوا که خود در بیاناتش در طول سالیان، از امام خمینی با عنوان »حاج آقا« یاد   میکرد و از طرفداران امام خمینی بود و به خوبی میدانست که حجه الاسلام دانشجو نیز از طرفداران و مقلدان ایشان است. شیخ جوان همیشه در بیاناتش همچون پیشوا عمل مینمود و فتوای امام را با همان عنوان حاج آقا یا مجتهد زمان عنوان میکرد.

حضور این طلبه جوان در مسجد حسینی، این مسجد را به عنوان مسجدی پیشرو در امور فرهنگی یا بهتر میتوان گفت یکی از فعالترین مساجد ساخت.

اندکی بعد انجمن امور دینی که با نظر ایشان اولین پایگاه و پاتوق نیروهای خود را، در مسجد حسینی پایه گذاشت تا به صورتی رسمیتر فعالیتهای خود را دنبال کند. تشکیل کتابخانه و جلسات اعتقادی برای نوجوانان و جوانان شهرستان توسط امام جماعت جدید و سایر اعضای انجمن امور دینی در این مسجد، باعث شد تا عدهای از نوجوانان و جوانان شهرستان به سوی این مسجد جذب شوند.

در ميان اين نوجوانان شخصي گام در اين انحمن نهاد كه تنها چند سال بعد خود به عنوان يكي از موثرترين و مهمترين نيروها کارآمد كه سياست را نيز در كنار ديانت و مبارزه سياسي را در كنار مبارزه عقيدتي و آن هم نه تنها در مقابل بهاييان كه در مقابل ماركسيستها و جريانات فكري ضد اسلامي و التقاطی ديگر وارد انجمن نمود و خود به اسطوره و الگويي تبديل شد كه به گفته بسياري در طول تاريخ معاصر كازرون كسي چون او در عرصه فرهنگي فعاليت نكرده است. كسي كه هرچند عمرش كوتاه بود، اما نسلي را تربيت كرد كه آن نسل خود تربيت كننده نسلهاي بعدي بودند و همينان بودند كه كازرون را جز يكي از ده شهر پيشرو در انقلاب اسلامي ایران مبدل ساختند. غلامرضا باقرینژاد...

غلامرضا به فعالیت خود در انجمن عشق میورزید، علی اسدزاده دز این باره چنین میگوید:»او انجمن امور دینی کازرون را از انجمن ضد بهاییت یا حجتیه و آقای حلبی جدا و مستقل میدانست و در عین مبارزه با بهاییت تحت پوشش آن به ترویج معارف دینی و آگاهی بخشی جوانان و مبارزه با رژیم ستمشاهی تحت هدایتهای مرجع عالیقدر زمان امام خمینی میپرداخت و جوانانی که در جلسات عمومی و خصوصی شرکت داشتند و انجمن را همراهی میکردند تا آن جا که من میدانم همه مقلد امام راحل که آن زمان »آقا«میگفتند بودند و در کازرون هم پیشقدم مبارزه و در متن سیاست. همه انجمن امور دینی را مستقل میدانستند. دعاي ندبهاي ميخواند كه از بند بند وجودش برميخواست و با امام زمان خويش راز و نيازهايي ميكرد كه كس نديده بود.

هنوز مدتي از تبعيد امام خميني به تركيه نگذشته بود كه مهندس طاهري از مبارزين به نام فارس در نهضت ملي در راس هيئتي كوچك وارد كازرون شد و در مسجد حسيني(مسجد امام حسين) مبارزين ديروز و انجمنيهاي امروز را گرد آورد و در مورد حاج آقا روحا... و قيامش و بيانش گفت. اين سخنان در غلامرضا كه جوانترين عضو شوراي انجمن بود انقلابي به وجود آورد و بدون آن كه سايرين را در جريان قرار دهد با مهندس طاهري به گفتگو نشست و سپس راهش را برگزيد. مبارزهاي عقيدتي سياسي.

اين بود كه اعضاي حلقهي خويش در انجمن را كه بيشتر نوجوانان كم سن و سال بودند با تفكرات خويش آشنا ساخت. ابتدا طريق عملكرد ايشان مورد موافقت انجمن نبود، شايد به اين دليل كه آنان مبارزه سياسي را در دوران مصدق تجربه كرده بودند و آن را بيفايده ميدانستند و اكنون حفظ دين خود و فرزندانشان را مهمتر ميدیدند. غلامرضا اعضای جلسهاش را به مطالعه روزنامه و كتاب، هر آن چه به دستشان ميآيد واميداشت و در جلسات خويش از مرجع تبعيدي سخن میگفت و گاه به تحليل مسايل سياسي و فرهنگي روز ميپرداخت. رابطهاش با مهندس طاهري روز به روز بيشتر ميشد. اختلافات فكري غلامرضاي جوان با اعضاي مسن انجمن روز به روز بيشتر ميشد. غلامرضا پنهان از چشم اعضاي انجمن جلسات را خانگي كرد و علاوه بر جلسات عقيدتي كه در انجمن داشت دست به تشكيل سلسله جلسات سيرمطالعاتي زد. جلسات غلامرضا و جذابيتي كه داشت هر روز شلوغتر ميشد و كسان ديگري به آن ميپيوستند. پس از گذشت زماني، اعضاي انجمن نيز به سمتش گرايش پيدا كردند. غلامرضا رابطهاش را با مهندس طاهري ادامه ميداد. تا اين كه براي اولين بار در جلسه انجمن به او راي داده شد تا به عنوان نماينده كازرون در همايش كشوري انجمن حجتيه شركت كند. در واقع به صورت رسمي ديگر غلامرضا را پذيرفته بودند.

امام جماعت مسجد نیز از غلامرضای پشتیبانی  میکرد و با کلام پرنفوذ خویش ابعاد انقلاب اسلامی را هر روز بیش از پیش عیان مینمود.

غلامرضا توانسته بود كه در كنكور سراسري در رشته رياضي قبول شود اما فوت پدرش او را از ورود به دانشگاه بازداشت تا با ورود به بازار كار بتواند خرج خانوادهاش را بدهد. او ديگر اكنون سرپرستی خانوادهای پر جمعیت را داشت و مسئوليتش بيش از پيش سنگين. او به خريد و فروش لاستيك       ميپرداخت، اما به قول دوستان و شاگردانش در روز تنها 2 ساعت را كار ميكرد و بقيه روز را به جهاد اكبر و اصغر و افضل و اكمل ميپرداخت چيزي كه از مهندس طاهري آموخته بود كه يك مسلمان بايد هر چهار جهاد را به تربيت اولويت انجام دهد و او اينان را به شاگردانش منتقل مينمود و برادرانش را نیز در کنار شاگردان خویش تربیت مینمود.

عليرضا برادر كوچكش نيز با ورود به سنين نوجواني به جمع شاگردان غلامرضا پيوسته بود. او اينك امين و مشاور برادر بود و در همه جلسات او را همراهی مینمود. كم كم او رابط بين غلامرضا و مهندس طاهري(كه پلي بود براي برقراري ارتباط نيروهاي خط امام در استان فارس با حضرت امام). عليرضا به اين واسطه و به دليل ارتباط بيشترش با مهندس به تنها گروه سياسي فعال در استان فارس تحت عنوان مجاهدين اسلام درآمد (لازم به ذکر است که پس از دستگيري مهندس طاهري در سال 51، ساواك مجاهدين اسلام را به عنوان گروه طاهري معرفي نمود).

مجاهدين اسلام دورههايي را ميگذراندند كه طي آن نيرویی مجاهد به هر 4 جهاد تربیت ميشد. نيرويي كه زيبنده اسلام بود. چيزي كه امروز مهندس طاهري آن را اين گونه تعبير ميكند:«ما ميگفتيم يك مسلمان بايستي در همه عرصهها مجاهد باشد. چيزي كه در سالهاي پس از انقلاب در بسيج و يا اكنون در حزبا... لبنان قابل مشاهده است.»

مجاهدين اسلام پس از آن كه از لحاظ عقيدتي و سياسي و فرهنگي به نيروهايي زبده مبدل ميشدند كه ميتوانستند با هركسي به مناظره برخيزند و طرف مقابل را در اين مناظرات عقيدتي سياسي شكست دهند آنگاه براي ديدن دورههاي مبارزات چريكي و پارتيزاني راهي لبنان ميشدند تا در آن جا آموزش ببينند. مهندس طاهري ابتدا خود به آن جا رفته بود و به همراه جلالالدين فارسي با امام موسي صدر در طي چند جلسه، موافقت امام موسي صدر را براي دادن آموزش به نيروهاي مجاهدين اسلام جلب كرده بود.

عليرضا به واسطه اعتماد برادر، توانسه بود از بين اعضاي انجمن و حلقه شاگردان غلامرضا كساني را با مجاهدين اسلام پيوند دهد.

غلامرضا اما همچنان مبارزه عقيدتي سياسي خود را دنبال میكرد و تمام روستاهاي كازرون و نورآباد زير پا ميگذاشت تا سربازاني را بسازد كه بتوانند در ركاب مولايش باشند، و با اين اميد جهادي آغازيده بود كه امروز ميتوان  او را موثرترين و فاتحترين مجاهدگر كازروني دانست.

به قول بسياري از دوستان و شاگردانش دليل موفقيت او تنها اخلاصش بود و بس. او مخلص بود ساده و با اندیشه و تفکری باز.

علي صحرابان يكي از شاگردانش در نقل خاطرهاي چنین گفت:«او به زحمت توانسته بود ماشيني ارزان تهيه كند، ماشيني كه بسيار اوراق بود ولي كارش را راه ميانداخت. در یکی از روزهایی که با او به روستاهی ممسنی برای فعالیتهای دینی فرهنگی میرفتیم، در ميان راه ماشين خراب شد. حوالي شب بود.

صداي گرگها را ميشد به راحتي شنید. ما       ميترسيديم. هر چه كرديم ماشين روشن نشد. ناگاه ديدم غلامرضا از ماشين دور ميشود. دنبالش رفتم. اندكي كه دور شد امام زمان و خدا را خطاب قرار داد و گفت ما كه براي تفريح نيامدهايم، آمدهايم تا اسلام را احيا كنيم، من كه هيچ اين بچهها را چه كنم.»

مدتي گذشت و اين راز و نيازش ادامه پيدا كرد. بعد برگشت و بدون اين كه چيزي بگويد سوار ماشين شد و با تك استارت ماشين روشن شد. هيچ وقت در مورد آن چه كه آن شب رخ داد به كسي چيزي نگفت.

در كازرون علاوه بر بهاييت و سلطنتطلبان دو گروه ديگر هم به ميدان آمده بودند كه آنان چهرهاي علمي هم به خود گرفته بودند. ماركسيستها با حزب توده كه توسط (ح) شروع به تبليغ كردند و جريان دوم مجاهدین خلق (منافقين) كه تفكرات آنان نيز توسط (ف) در كازرون تبليغ ميشد. غلامرضا و شاگردانش بر سر مسايل عقيدتي با هر دوي اين جريانها وارد مبارزه شدند و سد محكمي را روبروي تفكرات الحادي و التقاطي آنان ايجاد كردند. انجمن حجتيه اگر در يك بعد آن هم تنها مبارزه با بهاييت فعال بود غلامرضا و گروهش در چهار بعد مبارزه با بهاييت و ماركسيستها و منافقين و رژيم وارد عمل شده بود.

در سال 50 در پي لو رفتن مجاهدين خلق یکی از برادران غلامرضا که در دوران دانشجویی با مجاهدین خلق در ارتباط بود به همین جرم گرفتار زندان شد. در همين ايام عليرضا ديگر برادرش نیز از سوي مجاهدين اسلام عازم لبنان بود تا دورهي چريكي را بگذراند. لذا براي حلاليتطلبي از برادر كوچكش به همراه ساير برادران راهي تهران شد تا از برادر گرفتار در بند اوين خويش ديدار كند. شاگردان و دوستان باقرينژاد در اين ايام راه معلم خويش را پي گرفته و با سر زدن به مناطق محروم و روستاها فعاليتشان را ادامه ميدادند. شهريور51 بود كه خبر تصادف برادران باقرينژاد در كازرون منتشر و همچون بمبي در كازرون و سپس ممسني منفجر شد. همه روستاها و بخصوص در شهرهاي كازرون و ممسني در عزاي او نشستند. و تا هفتمين روز درگذشتش هر روز صبح و بعدازظهر در مساجد كازرون و ممسني برايش مراسم ختم ميگرفتند.

مساجد شيخ و ملابرات و حسيني و ... از جمله مساجدي هستند كه مراسم ختم در آنها برگزار شد.

در این مراسمها بعضی روحانیون که وابسته به رژیم بودند قصد شیطنت یا بهرهبرداری از آن برای رژیم داشتند و سعی کردند در این مراسمها به منبر رفته و جو را به نفع رژیم تغییر دهند. دوستان و شاگردان غلامرضا و علیرضا که از موضوع آگاهی داشتند دانشجو را بعنوان تنها روحاني انقلابی که شناخت صحیحی از باقرینژادها داشت، توسط اعضای انجمن به مراسمهای گوناگون برده میشد تا راه بر روحانیون درباری و کوچه بازاری ببندد و در واقع این خود نیز عرصه جهادی دیگر بود که امام جماعت مسجد حسینی پیشروتر از همه در آن به جهاد پرداخت و در طول یک هفته دایم از مسجدی به مسجد دیگر میرفت، اما نباید از نظر دور داشت که علیرغم همه تلاشها و کوششهای ایشان، در بعضی مراسمها بعضی روحانیون درباری و کوچه بازاری نیز بر منبر رفتند که تعداشان بسیار نادر بود.

دانشجو بر فراز منبر در مورد شخصيت اين دو بزرگوار و همچنین خط و راه آنان و در نهایت از حاج آقا و مجتهد زنده یا بهتر بگویم مرجع تبعیدی در کمال شجاعت صحبت نمود.

 در روستاهای کازرون و ممسنی هم مراسمهایی در مساجد و حسینیه و تکایا و گاه در میادین اصلی برگزار میشد و مردم عكس مرحوم غلامرضا باقرينژاد را در وسط ميگذاشتند و در غمش به سوک مینشستند.

در اين تصادف غلامرضا و عليرضا در آتش سوختند و يكي از برادرانشان از اين بابت، وارد شوك شد و براي مدتي زبانش بند آمد. خواهر آنان نیز به شدت مجروح شد.

دوستان و شاگردانش پس از شنيدن اين خبر به محل وقوع حادثه در تنگ ابوالحيات رفتند و صحنه را بررسي كردند. علي صحرابان كه خود يكي از آنان بوده است معتقد است بهيچ وجه اين تصادف نبوده و انحراف نيز نبوده است و در نهايت مرگ مشكوك او را تاييد ميكند. مهندس طاهري نيز به اين عقيده است که رژيم براي از بين بردن مخالفين از اين گونه روشهاي استفاده ميكرده است اما نبايد از خاطر دور داشت كه در همان ايام نيز مجاهدين خلق و گروههايي از اين دست براي از بين بردن مخالفين خود از اين روشها استفاده ميكردند.

برادران باقرينژاد را در كنار بقعه سيد محمد نوربخش به خاك سپردند. حدود 5-6 سال بعد، كساني در كنارشان مدفون شدند كه همگي از شهداي انقلاب بودند. شهيد منصور محسنپور، شهيد دانشجو و .... و چندي از شهداي دفاع مقدس نظير سردار شهيد ديدهور. آري، در كنارشان شهدا خوابيدند تا او در منزلگاه ابديش نيز با شاهدان شهيد، كه روزي براي پرورش آنان قيام كرده بود محشور شود و شهيد بودنشان را اثبات كنند. 

پس از این حادثه رژیم به منزل بعضی از اعضای انجمن یورش برد ولی چیزی دستگیرش نشد. در یکی از این یورشها به منزل حاج ناصر حیدری، رژیم عکسی از غلامرضا باقرینژاد را مییابد که بر روی آن نوشته شده بود »فضلا... المجاهدین علی القائدین.« ساواک حیدری و چند تن دیگر از اعضای انجمن را دستگیر میکند و در بازجوییها از آنان میخواهد تا فضلا... مجاهد و علی قائد را معرفی کنند.

هر چند باقرینژادها چون ققنوسی در آتش سوختند اما راهشان ادامه پیدا نمود و در چند سال بعد همان دوستان و شاگردان او بودند که توانستند کازرون را یکی از ده شهر پیشرو در انقلاب اسلامی ایران بسازند. فعالیتهای فرهنگی و مبارزات عقیدتی سیاسی انجمن ادامه پیدا نمود.

سالیان از پی هم میگذرند و مبارزات عقیدتی سیاسی انجمنیها علیرغم دستگیری بعضی از اعضای انجمن و مزاحمتهای ساواک و بخصوص لو رفتن جریان مهندس طاهری استان فارس که تحت عنوان شرکت راهسازی اتقن فعالیت میکردند همچنان زنده و پویا در حال فعالیت است.

حزب فقط حزب الله

راوی: از جمله مکان هایی درشهر کازرون که در سال های آغازین دفاع مقدس اقدام به اعزام نیرو به جبهه های حق علیه باطل داشته، فدائیان اسلام بوده است. برای فهمیدن فلسفه وجودی وشیوه کار این تشکل به سراغ یکی از عضوها و مطلعین این تشکل رفتیم و حقیقت را جویا شدیم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی اوایل سال 58، آقایان آیت الله لواسانی، محمد مهدی عبدخدایی به همراه تنی چند از فداییان اسلام دفتر مرکزی، به کازرون آمدند و به حضور شهید "حجه الاسلام دانشجو" که آن زمان امام جمعه موقت و رئیس دادگاه انقلاب بودند، رسیدند و با انتخاب جمعی از جوانان فعال مذهبی شناخته شده، گروه "فدائیان اسلام شاخه کازرون" به وجود آمد. فعالیت فدائیان اسلام پس از تأسیس عمدتاً در امور فرهنگی شامل: دیوار نویسی، تشکیل کلاس های آموزشی اصول عقاید اسلامی، برگزاری دعاهای کمیل، زیارت عاشورا، دعای توسل و ... خلاصه می شد و با توجه به این که اکثر اعضا جوان و پر کار بودند، راه اندازی ستاد نماز جمعه به منظور تدارک و راه اندازی نماز دشمن شکن جمعه نیز به اعضا دفتر با مسئولیت برادرم "حاج علیرضا جمشیدی" واگذار گردید.

بچه ها با علاقه وافری به فعالیت های دینی اهتمام داشتند و با توجه به حضور گروهک های ملحد و ضد انقلاب در شهرستان، ناچار  با این گروه ها نیز درگیر عقیدتی  و بعضاً برخورد فیزیکی هم داشتند. در همین اثنا غائله حزب دمکرات کردستان و بلوای گروهک های مخالف نظام اسلامی کومله شروع شد، که جمعی از آنها به منظور دفاع از کیان جمهوری اسلامی پس از دیدن دوره مقدماتی آموزش نظامی و آشنایی با سلاح و کاربرد آن؛ همچنین رزم شبانه ی تک و پاتک، جنگ شهری (پارتیزانی) و چریکی در "مرکز آموزش توپخانه پادگان کازرون" توسط "سروان ابراهیم حجازی" از افسران وفادار به نظام و "سرهنگ قاسمی" فرمانده پادگان طی مدت دو ماه، آماده اعزام به پاوه –اشنویه و مناطق کردنشین که گروهک ها متمرکز شده بودند، گردیدند.

 در چند ماهی که این عزیزان در آنجا بودند ضربات مهلکی به گروهک های ضد انقلاب وارد آوردند. در این اثنا جنگ تحمیلی آغاز شد و همه همّ و غم نیروها، دفاع از مرز کشورمان گردید. گروه فداییان اسلام با تعدادی تفنگ "برنو" و "ام یک" به فرماندهی شهید "ابراهیم باستان" و جانشین فرماندهی علیرضا جمشیدی عازم سوسنگرد که توسط ارتش بعث اشغال شده بود، شدند و هم دوش با دیگر رزمندگان جان بر کف که از جای جای میهن اسلامی در آنجا گرد آمده بودند ، با دشمن تا بن دندان مسلح آن هم با پیشرفته ترین سلاح روز ایستادگی نمودند و هرگز ننگ تسلیم را نپذیرفتند.

 پس از چندی شهید بزرگوار "دکتر چمران" با تشکیل ارتش مردمی "ستاد جنگ های نامنظم" که در برگیرنده همه نیروهای داوطلب از جمله فدائیان اسلام حاضر در سوسنگرد بود، فرماندهی همه را ایشان عهده دار شدند. در مدتی که فدائیان اسلام در سوسنگرد به دفاع پرداختند نه شهید تقدیم به اسلام نمودند و جمعاً طی 8 سال دفاع مقدس 16 شهید تقدیم آستان مقدس اسلام کردند، که این عزیزان علاوه بر عضویت در جمعیت "فدائیان اسلام" جزء بنیانگذاران ستاد نماز جمعه کازرون نیز بودند، که در خطوط مقدم جبهه ها در اکثر عملیات حضوری فعال داشتند.برخی از این شهدا عبارت اند از: ابراهیم باستان، محمد کهدویی، سید محمد هاشم نبوی زاده، حسین حیدری، علیرضا طهماسبی، بادپا، فضل الله عباسی، حسین سبزواری، مسلم جهان میهن، حجه الاسلام عبدالرحیم دانشجو.

در نهایت در سال 61 فدائیان اسلام شاخه کازرون تشخیص دادند با توجه به اینکه الحمدالله انقلاب اسلامی پیروزمندانه تحت رهبری حکیمانه امام خمینی(ره) اداره می شود، پس حزب و گروه و جناح معنا ندارد. همه باید همانند ید واحد بر محور وحدت و یکپارچگی تحت رهبری امام خمینی (ره) در آیند و شعارشان "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله" باشد، لذا انحلال دفتر کازرون اعلام گردید.

شهید دانشجو، شهید شاخص سال 91 بسیج حقوقدانان كشور

عبدالرسول قنبریان، مسئول ایثارگران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کازرون، در گفتگو با خبرنگار شهرسبز گفت: شهید حجتالاسلام شیخ عبدالرحیم دانشجو، به عنوان شهید شاخص سال 91 از سوی بسیج حقوقدانان کشور معرفی شده است.
به گزارش محمدمهدی اسدزاده خبرنگار کازرون نما؛ عبدالرسول قنبریان، مسئول ایثارگران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کازرون، در گفتگو با خبرنگار شهرسبز گفت: شهید حجتالاسلام شیخ عبدالرحیم دانشجو، به عنوان شهید شاخص سال 91 از سوی بسیج حقوقدانان کشور معرفی شده است.

شهید دانشجو از روحانیون مبارز و انقلابی کازرون بود که در کازرون ساکن و اقامه نمازجماعتش در مسجد امام حسین(ع) همیشه برقرار بود.

در سال 42 که شهید دانشجو از قم به کازرون مراجعت کرد، و اقامه جماعت در مسجد امام حسین را به عهده گرفت از طرف امام خمینی (ره) هم نمایندگی در امور حسبیه و امورات شرعی دریافت نمود.

وعظ و خطابه شهید دانشجو در منابر و مجالس شهر استمرار داشت. با انقلابیون و برنامههای انقلابی و مبارزاتی همراهی کرده، و پشتیبانی نموده است.

شهید دانشجو در راهپیماییها هم سخنرانیها داشت و بارها از طرف شهربانی و حکومت نظامی بازدداشت شد.

خاطرهانگیزترین سخنرانی آن شهید والامقام در رابطه با وقایع آخرالزمان و دعوت از سربازان برای ترک سربازخانهها، بعد از سخنرانی و دکلمه آتشین اسدزاده، در تشویق و تهییج و ترغیب سربازان برای فرار از سربازخانهها بود که این مراسم در انتهای خیابان شریعتی و تقاطع چهاراه سید محمد کاشی ایراد شد و انتخاب آن محل به دلیل نزدیک بودن به شهربانی سابق و مرکز فرماندهی حکومت نظامی و نزدیک بودن به پادگان محل استقرار تیپ توپخانه بود.

شهید دانشجو تنها روحانی شهر بود که اطلاعیه ختم و چهلم شهید آیتا... سید مصطفی خمینی را امضاء نمود و مسئولیت آن را پذیرفت تا به عنوان صاحب عزا در مسجد جوی (مسجد جمعه فعلی) و مسجد شهدا (نو سابق) جلوی مردم بایستد و از شرکتکنندگان تشکر نماید.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم، به عنوان امام جمعه موقت و مدتی هم رئیس دادگاه انقلاب اسلامی و دادستان عمومی شهرستان کازرون در خدمت انقلاب اسلامی بود و تا آخر از حمایت رهب کبیزر انقلاب امام خمینی(رض) و دفاع از انقلاب و خون شهیدان و مبارزه با ضد انقلاب و منافقین یک قدم عقب ننشست. تا این که در شب آخر ماه مبارک رمضان بعد از یک ماه روزه و نماز و عبادت و نیایش، با زبان روزه و به ضرب گلوله منافقین کوردل به فیض عظمای شهادت نائل آمد و به لقاءا... رسید.

شهید حجت الاسلام عبدالرحیم دانشجو

سال 1312 بود که در کازرون کودکی متولد شد و قرار بر آن شد تا عبدالرحیم نام گیرد و عبادت و رحیمیت پروردگار خویش را به سایرین جلوه­گر شود. عبدالرحیم نوجوانی بیش نبود که به همراه پدر راهی مشهد شد. از این زمان او کسوت روحانیت را برای زی کردن انتخاب نمود تا سربازی باشد در رکاب حضرت ولی­عصر. در مشهد کتاب جامع المقدمات را تهیه نمود و در بازگشت به دیار خویش در محضر علمای حوزه کازرون شروع به تحصیل علوم دینی نمود و در سال 28 عازم شیراز شد تا ادامه تحصیل دهد. پس از چندی عازم قم شد و در آن جا در محضر آیت ا... بروجردی تحصیلاتش را پی گرفت و علی­رغم تمام مشکلات مادی و غیرمادی که برایش پیش آمد ادامه تحصیل داد. چه شب­ها را که با شکم گرسنه به روز می­رساند یا روزهایی که با مشکلات مادی به شب می­رسید اما از راهش برنگشت. پس از رحلت آیت ا... بروجردی به کازرون برگشت.

 در سال 42 بود که مرحوم حجت­الاسلام والمسلمین حاج آقای پیشوا، امام جماعت مسجد حسینی(مسجد امام حسین) به واسطه مریضی پدرشان مجبور شد به مسجد نو برود و امامت جماعت آن مسجد را به عهده گیرد. ایشان شیخ عبدالرحیم دانشجو را که تازه از قم به کازرون آمده بود به سمت امامت جماعت مسجد حسینی انتخاب کرد. پیشوا که خود در بیاناتش در طول سالیان از امام خمینی با عنوان حاج آقا یاد می­کرد به طوری که بر همگان عیان بود که منظور ایشان از حاج آقا همان خمینی است، به خوبی     می­دانست که دانشجو نیز از مقلدان آیت­ا... خمینی است. شیخ جوان همیشه در بیاناتش همچون پیشوا عمل می نمود و فتوای امام را با همان عنوان حاج آقا یا مجتهد زمان عنوان می­کرد. هنوز اندکی از تبعید امام خمینی به ترکیه نگذشته بود که از سوی امام خمینی این طلبه جوان عنوان نمایندگی امام را در امور حسبیه و رسیدگی به امورات مذهبی و شرعی مردم شهرستان کازرون دریافت نمود.

 

حضور این طلبه جوان در مسجد حسینی، این مسجد را به عنوان مسجدی پیشرو در امور فرهنگی مذهبی مطرح ساخت. اندکی بعد انجمن امور دینی که در میان عده­ای نیز با نام انجمن اسلامی فعالیت می­کرد با نظر ایشان اولین پایگاه و پاتوق نیروهای خود را، در مسجد حسینی پایه گذاشت تا به صورتی رسمی­تر فعالیت­های خود را دنبال کند. تشکیل کتابخانه و جلسات اعتقادی برای نوجوانان و جوانان شهرستان توسط امام جماعت جدید و سایر اعضای انجمن امور دینی در این مسجد، باعث شد تا عده­ای از نوجوانان و جوانان شهرستان به سوی این مسجد جذب شوند با تبعيد آيت­ا.. شهيد مدني به ممسني برای اولین بار شیخ مسجد حسینی به همراه عده­ای از اعضای انجمن امور دینی به ممسنی رفتند و با عارف مجاهد دیدار کردند. این دیدار به همین جا ختم نشد بلکه انجمن به صورت هفتگی روزهای جمعه بعدازظهر در راه خود برای تبلیغ و فعالیت­های فرهنگی در روستاهای ممسنی دیداری را با آیت­ا... داشتند. عبدالرحیم دانشجو ارتباط خود را با شهيد مدني بیشتر نمود. شهید مدنی آنان را در راهی که انتخاب کرده بودند تشویق و راهنمایی می­نمود.

مرحوم شهید دانشجو در تاسیس و شکل گیری صندوق­های ذخیره و خیریه قائم(عج) نقش بسزایی داشت و همراه با سایر برادران متعهد و متدین کازرون در سال 54 سنگ اولیه صندوق ذخیره و خیریه قائم را بنا نهادند که حدود 400 خانوار را زیر پوشش قرار می­داد.

 

سال 56 مرگ مشکوک شریعتی و   مراسم­های مخفی برای او توسط انجمن و به دنبال آن شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و مراسمی که برایش برگزار شد حرکت­هایی جدیدی را در پی داشت. به دنبال انتشار خبر شهادت حاج آقا مصطفی در کازرون، یاران و پیروان مرجع عالی قدر خمینی کبیر در پی آن بودند تا مراسم بزرگداشتی را در کازرون برایشان برگزار کنند که با جواب منفی بزرگانی که از آنان توقع می­رفت و بسته شدن درب مساجدی که قرار بود در یکی از آن­ها مراسم برگزار شود، روبرو شدند. در این ایام دانشجو در سفر بود ولی به محض ورودش به کازرون با دوستان تماس می­گیرد و قرار می­شود در مسجدی که رژیم حتی فکرش به آن جا خطور هم نمی­کرد یعنی مسجد جوی مراسم برگزار شود و دانشجو  که نمایندگی امام(ره) در امور حسبیه داشت، به نمایندگی از یاران و پیروان امام خمینی(ره) مسئولیت برگزاری این مراسم بزرگداشت را به عهده گرفته و به عنوان صاحب عزا جلوی مردم عزادار بایستد. این مراسم با شکوه بی­سابقه­ای در مسجد جوی برگزار شد و در آن رژیم رسماً عامل شهادت فرزند امام معرفی شد. برگزاری این مراسم باعث وحشت شدید عمال رژیم منحوس پهلوی گردید و در حرکت انقلابی مردم فوق­العاده موثر افتاد و پس از برپایی مراسم چهلم شهدای تبریز توانست کازرون را در ردیف شهرهای پیشرو انقلاب اسلامی قرار دهد. نتیجه این مراسم آن شد که دانشجو و   عده­ای از یاران، توسط رژیم بازداشت شدند که البته شهربانی با دیدن عصبانیت و خشم مردم نهایتاً پس از مدتی مجبور به آزادی این روحانی مجاهد شد. از این پس راهپیمایی ها و مراسم های مختلفی در باب انقلاب به صورتی علنی برگزار می­شد که باز هم این طلبه آزاده به عنوان تنها روحانی مبارز حاضر در شهرستان نقشی مهم در آن­ها داشت.

 

مراسم چهلم اما به گونه­ای دیگر رقم خورد. حجه­الاسلام سیدحسن شجاعی توسط آقای ایمانی به کازرون فرستاده شد. یک شب مانده به چهلم، شجاعی در مسجد نو(شهدا) و در ادامه سخنرانی شب­های قبل برفراز منبر قرار گرفت و مردم را به مراسم چهلم حاج آقا مصطفی به صاحب عزایی حجه­الاسلام دانشجو دعوت کرد. گلمکانی رئیس شهربانی وقت که در آن جلسه حضور داشت گزارش این جلسه را به شیراز می­دهد، که فرماندهی شهربانی استان دستور بر عدم برگزاری مراسم و اخراج شجاعی از شهر می­دهد ولی پس از چندی، وقتی جو را مخالف خود می­بینند با برگزاری آرام آن موافقت می­کنند که در نتیجه ساعت 8 صبح درب مسجد نو که بسته شده بود و در محاصره ماموران رژیم قرار گرفته بود باز می­گردد و مراسم برگزار می­شود. اما پس از مراسم شجاعی توسط انقلابیون از معرکه خارج و  به شیراز بره می­شود.

 

اردیبهشت 57 کازرون در پی چهلم­های متعدد ، یک بار دیگر صحنه حضور مردمی شد. اما این بار پس از سخنرانی حجت­الاسلام والمسلمین محمد علی انصاری(سرپرست موسسه تنظیم نشر امام خمینی) رژیم به سوی مردم شلیک نمود که در اولین مورد شهید منصور محسن پور به شهادت رسید مردم پیکر او را بر دست گرفته و به سوی سید محمد رفتند، دانشجو بر پیکر شهید محسن­پور نماز اقامه نمود و سپس در آن جا او را دفن کردند. این خون باعث شد تا مردم در صحنه بمانند و در طی چند روز علی رغم دادن شهدایی دیگر ایستادگی نمایند. از همین روز حجه الاسلام مهاجر نیز به خط اول مبارزه آمد و در کنار دانشجو قرار گرفت. دانشجو سخنران اصلی راهپیمایی پس از دفن شهید محسن­پور شد و در بیانات خویش بر نظام شاهنشاهی حمله برد. کنترل از دست رژیم خارج شد و در نهایت با گسیل نیرو از شهرهای دیگر و با عملی کاملاً قهری حدود 40 نفر را دستگیر نمودند. سپس به منزل دانشجو حمله برده و او را نیز دستگیر می نمایند.

سه روز پس از دستگیری و بازجویی آرام ، امینی مسئول گروه ضربت که برای آرام سازی به کازرون فرستاده شده بود، دانشجو و مهاجر که در بازداشت به سر می­بردند با سایر دستگیر شدگان روبرو می سازد و دستور ضرب و شتم همه جز دانشجو و مهاجر را می دهد و سپس آن دو را آزاد می کند. پس از آزادی آنان ، امینی رو به سایر دستگیر شدگان، دانشجو و مهاجر را سازشکار معرفی می نماید. ( به طوری بعد از پیروزی انقلاب که امینی توسط انقلابیون دستگیری می­شود از دانشجو به خاطر آن  رفتار عذرخواهی می­کند.) اما با تمسخر دستگیر شدگان روبرو می شود.

آبان 57 عده ای از افسران که با نیروهای انقلابی در تماس بودند شناسایی و دستگیر شدند . عبدالرحیم دانشجو به محض شنیدن این خبر با عده کثیری از مردم به سمت پادگان حرکت نمود و در جلوی پادگان به فرمانده پادگان اولتیاتوم داد که اگر ظرف 24 ساعت آنان آزاد نشوند آن کنم که در تاریخ بنویسند. فرمانده پادگان نیز مجبور به آزادی آنان می شود.

اعلام خبر ورود امام به خاک ایران، مشتاقان آن حضرت را تا تهران می کشاند. از کازرون نیز عده ای از مردم که در پیشاپیش آنان عده ای انقلابیون شناخته شده بودند، جهت حضور در کمیته استقبال از امام راهی تهران شدند. اما دانشجو در شهر ماند تا حرکت­های انقلابی و راهپیمایی­ها را پیگیر باشد.

در روز پیروزی انقلاب که همه شهر در دست مردم افتاده و رژیم ساقط شده بود. ولی شهربانی هنوز تسلیم نمی­شد و در مقابل مردم ایستاده بود. به دانشجو خبر دادند که مردم به سمت شهربانی حرکت کرده و قصد تصرف آن را دارند. دانشجو به هماهنگی حاج آقا ایمانی و پیرو فرمایشات امام(ره) به سرعت به سمت شهربانی حرکت کرد و به مردم چنین گفت : اینان خود تسلیم می شوند، نیازی به آن نیست که شما دست به عملی بزنید. با این بیان مردم را متفرق نمود و از درگیری و خونریزی و غارت اسلحه و مهمات شهربانی توسط عوامل گروه­های چپ­گرا و منافق جلوگیری کرد.

پس از پیروزی انقلاب حاج آقا ایمانی که از قبل در کازرون مستقر و برنامه­ها را مدیریت می­کرد با همکاری شهید دانشجو و عده­ی دیگری از انقلابیون کمیته موقت انقلاب را پایه گذاشتند که در آن ایام توانست بسیاری از مشکلات و مسایل امنیتی را به خوبی حل و فصل نماید.

 

اردیبهشت 58 از سوی امام حکم، حاکم شرع و ریاست دادگاه های انقلاب برای دانشجو صادر می شود و ایشان تا پایان عمرشان در این سمت فعالیت نمودند.

ایشان حتی برای خانواده زندانیان که گاه خود حکم زندان برایشان بریده بود از مردم کمک جمع آوری می کرد و به آنان کمک می نمود و این در حالی بود که خود به دلیل این که تمام وقتش را در دادگستری می گذراند و شغل دیگری نداشت و حقوقی نیز از این جایگاه دریافت نمی کرد به شدت در مضیقه قرار داشت.

پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی ، دانشجو به همراه 15 تن از دوستانشان حزب جمهوری اسلامی کازرون را تاسیس نمودند و اولین گردهمایی را 16 /2 /58 بر پشت بام منزل خود تشکیل داد که در این جلسه اولین فعالیت حزب برگزاری هفتمین روز شهادت شهید مطهری مصوب شد.

در سال 58 از سوی شورای انقلاب هیئتی 7 نفره در کازرون تشکیل شد که وظیفه واگذاری زمین به مردم را بر عهده داشت که دانشجو در راس این هیئت قرار گرفت.

با انتخاب حجه الاسلام ایمانی به عنوان اولین امام جمعه کازرون ، حجه الاسلام شیخ عبدالرحیم دانشجو نیز به عنوان امام جمعه موقت کازرون منصوب شد و مشکلات مردمی را که به دفتر امام جمعه می آمد بررسی و در راه حل آن از هیچ کوششی دریغ نمی داشت.

دانشجو با تشکیل جمعیت فداییان اسلام – وفاداران شهید نواب صفوی در کازرون سرپرستی آن را بر عهده گرفت. گروهک منافقین نیز که ماهیتش هنوز بر عامه مردم مشخص نبود در صدد برآمد تا جنبش ملی مجاهدین را در کازرون پایه گذارد که به دلیل مخالفت هایی که با آن شد تحت عناوین دیگری پا به عرصه گذاشت.

پیکر شهید دانشجو اندکی پس از ترور

رمضان سال 60 با برآمدن ماه شوال پایان یافت و مسجد حسینی به امامت حجه الاسلام دانشجو می رفت تا عید فطر خود را جشن بگیرد.دانشجو عادت داشت بعد از نماز مغرب و عشا به خانه می رفت و در آن جا روزه خود را افطار می نمود. در آن شب وقتی از مسجد خارج شد تا به منزل برود جوانی جلو آمد و گفت حاج آقا سئوال دارم. شهید دانشجو با جوان با رویی گشاده به صحبت نشست و همزمان به سمت خانه در حرکت. هنوز چندی از مسجد دور نشده بود که صدای شلیک گلوله مردم را از صحن مسجد به بیرون خواند. دانشجو غرق در خون بر زمین افتاده بود مردم او را بلند کرده و به سرعت او را به سمت شیراز حرکت دادند، در حوالی سید حسین بود که دانشجو به دیدار حق شتافت. اندکی بعد سازمان منافقین در بیانیه ای ترور شهید دانشجو را بر عهده گرفت.

چند روز بعد از عید نوروز سال 61 بود که به همت و پیگیری­های جدی نیروهای سپاه یک خانه تیمی کشف و اعضای آن  دستگیر شدند. در میان بازداشت شدگان مسئول شاخه نظامی کازرون نیز بود که در بازجویی هایش به ترور شهید صایم شیخ عبدالرحیم دانشجو اعتراف نمود. دانشجو در کنار دوستان قدیمی اش و شهدای انقلاب در جوار سید محمد نوربخش به خاک سپرده شد. به دنبال شهادت این روحانی مجاهد از سوی شخصیت هایی چون آیت­ا...العظمی گلپایگانی و ... و همچنین احزاب و گروه­هایی چون فداییان اسلام و .... پیام­های تسلیتی به مردم کازرون به امام جمعه کازرون آیت ا... ایمانی گسیل داشتند و این عمل تروریستی را محکوم نمودند. لازم به ذکر است که شهادت دانشجو تییتر  روزنامه­های کشوری شد.